بررسی تطبیقی کهن الگوی قهرمان در شاهنامه فردوسی و اودیسه هومر
thesis
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده ادبیات و علوم انسانی
- author روناک جلالی آذر
- adviser محمد طاهری لیلا هاشمیان
- publication year 1392
abstract
ادبیات تطبیقی از جمله موضوعاتی است که در ادبیات جایگاه ویژه ای دارد و توجه بسیاری از محققین و مخاطبان ادبیات را به خود جلب نموده است. ادبیات گسترده با سایر کشورها و کنجکاوی روز افزون انسان متجدد است که باعث به وجود آمدن مبحثی تازه در قلمرو ادبیات گشته که از آن با عنوان ادبیات تطبیقی یاد می کنند. ادبیات تطبیقی در اواسط قرن نوزدهم در فرانسه پدید آمد و «نخستین کسی که اصطلاح ادبیات تطبیقی literature comparee را به کار برد، سنت بوو، نقاد و شاعر معروف فرانسوی بود. از آن پس اندک اندک " ادبیات تطبیقی" جایی برای خود باز کرد و موضوع کتاب های متعدد و درس و دانشگاه ها قرار گرفت. قلمرو آن شامل بررسی موارد مشابه، در ادبیات کشورهای مختلف است. که همواره از دو جهت مورد مقایسه و بررسی قرار می گیرد: 1. از حیث موضوع 2. اندیشه و احساس». امروزه بررسی متون ادبی بر اساس «نقد روانشناسانه»، که یکی از رایج ترین انواع نقداست انجام گرفته، که بر اساس ان منتقد روح هنرمند را می کاود و به لایه های زیرین ذهن او راه می یابد و از این طریق هنر او را شناخته و به دیگران نیز می شناساند که در این میان ،یکی از مکتب های مورد توجه منتقدان ادبی، مکتب روان شناسی کارل گوستاو یونگ روانشناس سوئیسی می باشد، که طبق نظریه ی وی، هر هنرمند، شاعر و یا نویسنده ای با بهره گیری از محتویات ناخودآگاه جمعی کهن الگوها، به خلق اثری دست می زند. در کنار توجه به این مکتب و نیز توجه روان شناسان به اسطوره ها و کهن الگوها، نقد دیگری به نام « نقدکهن الگویی» یا «نقد اسطوره ای» در میان منتقدان رواج یافته است. نقد کهن الگویی در پی آن است که به برقراری ارتباط میان میان اثر ادبی و سلسله کهن الگوهای ذهنی که در ضمیر ناخودآگاه فرد قرار دارند بپردازد. بر اساس این نقد است که ناخودآگاه جمعی نقش اساسی را در پیدایش نمادها ایفا کرده و ریشه خلاقیت های هنری را جستجو می کند که بخش اعظم آن در ارتباط با رابطه ی روانشناسی و ادبیات می باشد. بنابراین برای تحلیل متون ادبی و به ویژه متون حماسی و اسطوره ای می توان از نقد کهن الگویی بهره جست . در این میان جوزف کمپبل، نویسنده و اسطوره شناس آمریکایی، در کتاب مشهور خود، قهرمان هزار چهره،سیرو سفر درونی انسان را در قالب قهرمان و سفر قهرمان اسطوره ای پی می گیرد و با بررسی افسانه ها و قصه های جهان نشان می دهد که چطور این کهن الگو در هر زمان و مکان خود را در قالبی جدید تکرار می کند تا انسان را به سیرو سفر درونی و شناخت نفس راهنمایی کند. بر همین اساس شاهنامه فردوسی و اودیسه هومر از جمله شاهکارهای حماسی هستند که بستری مناسب برای بررسی و کنکاو در حوضه ی نقد ادبی به شمار می روند، چرا که در شاهنامه و داستانهای حماسی هومر ،نمادهای کهن الگویی وافری به چشم می خورد ،بنابراین بستری مناسب را برای پژوهش فراهم آورده است. ولیکن به دلیل وافر بودن این نمادها و کهن الگوها ،در این پژوهش تنها به بررسی کهن الگوی مهم سفر قهرمان در دو داستان حماسی شاهنامه و اودیسه هومر و به بررسی و تطبیق این نماد در دو داستان پرداخته شده است.
similar resources
آیین پذیرایی از مهمان در شاهنامه فردوسی و اودیسه هومر
«شاهنامه» فردوسی و «اودیسه» هومر دو نمونه از کهنترین و نامآورترین حماسههای جهان و نمایشگر بسیاری از آیینهای ایرانیان و یونانیان باستان هستند. آیین پذیرایی و نکوداشت مهمان یکی از آیینهایی است که برگزاری شایسته و درست آن، در میان مردمان دو سرزمین بسیار مهم بوده است و اجرای مراحل مختلف آن چون استقبال، شستن دستها، چیدن خوان، به گرمابه بردن، آماده کردن بستر،...
full textنقد تطبیقی عنصر رنگ در ادیسه هومر و شاهنامه فردوسی
ادبیات تطبیقی از پیوندهای کلی میان ادبیات جهان بحث میکند و با نفوذ در ابعاد متنوع ادب، عناصر اصیل هر ملت را بازگو مینماید، تا اهمیت عناصر بیگانه و خصوصیت ادبی مختص به هر ملت را بیابد. در باب رنگها به شکل تطبیقی، پیش از این گویا در دو حماسه هومر و «شاهنامه» فردوسی مقایسه و تحلیلی صورت نگرفته است. بر همین بنا، در این پژوهش انواع رنگهای کاربرد یافته در دو حماسه به روش تطبیق...
full textنقد تطبیقی عنصر رنگ در ادیسه هومر و شاهنامه فردوسی
ادبیات تطبیقی از پیوندهای کلی میان ادبیات جهان بحث میکند و با نفوذ در ابعاد متنوع ادب، عناصر اصیل هر ملت را بازگو مینماید، تا اهمیت عناصر بیگانه و خصوصیت ادبی مختص به هر ملت را بیابد. در باب رنگها به شکل تطبیقی، پیش از این گویا در دو حماسه هومر و «شاهنامه» فردوسی مقایسه و تحلیلی صورت نگرفته است. بر همین بنا، در این پژوهش انواع رنگهای کاربرد یافته در دو حماسه به روش تطبیق...
full textبررسی کهن الگوی سفر قهرمان در شاهنامه
چکیده شاهنامه فردوسی، بزرگترین اثر حماسی زبان فارسی در برگیرنده ی مفاهیم کهن الگویی فراوانی است که یکی از آن ها کهن الگوی قهرمان است. بنا به سرشت حماسه و بن مایه ی اصلی آن (نبرد میان نیروهای نیک و بد) قهرمان، یکی از پرتکرارترین موتیف های آن است. قهرمان حماسه که معمولاً دارای نیروهای فوق انسانی است، در میان خانواده ای بلندمرتبه متولد می شود، اما بنا به دلایلی از خانواده دور شده و نزد افرادی فرود...
مقایسه تطبیقی تحلیلی حماسه های ایلیاد و اودیسه هومر با شاهنامه فردوسی
نتیجه ای که در پژوهش حاضر حاصل شده آن است که گرچه هومر و فردوسی هر دو به نوع و سبک ادبی حماسی تعلق دارند، تفاوتی آشکار در رویکردهای نظری و ادبی این دو حماسه سرا دیده می شود؛ بدان معنا که چون هومر در آثار خویش در پی تبیین هیچ جهان بینی خاص نیست، حماسه های وی با انگیزه «صرف بیان احساسات بشری» سروده شده و همین امر موجب گشته تا وی فرصت و توفیق فراوان در تمرکز بر پردازش های داستانی یابد. در مقابل، ف...
15 صفحه اولنقد تطبیقی عنصر رنگ در ادیسه هومر و شاهنامه فردوسی
ادبیات تطبیقی از پیوندهای کلی میان ادبیات جهان بحث می کند و با نفوذ در ابعاد متنوع ادب، عناصر اصیل هر ملت را بازگو می نماید، تا اهمیت عناصر بیگانه و خصوصیت ادبی مختص به هر ملت را بیابد. در باب رنگ ها به شکل تطبیقی، پیش از این گویا در دو حماسه هومر و «شاهنامه» فردوسی مقایسه و تحلیلی صورت نگرفته است. بر همین بنا، در این پژوهش انواع رنگ های کاربرد یافته در دو حماسه به روش تطبیقی برای دریافت درجه ش...
full textMy Resources
document type: thesis
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده ادبیات و علوم انسانی
Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023